تفسیر قرآن مجید

 (بر اساس تفسیر موضوعى )

 جعفر سبحانى

 آیه لیله المبیت

(و من الناس من یشـرى نفسـه ابـتـغإ مرضاه الله و الله رووف بالعباد)(بقره207:). 
((برخى از مردم جان خود را بـراى تحصیل رضاى خداوند مى فروشند خداوند به بندگان خود رووف و مهربان است)) .
 
جانبازى و فداکارى از نشانه هاى افراد بـا ایمان است, اعمال و رفتار هر فردى زائیده طرز تـفکر و عقیده اوسـت و اگر انسـان در راه عقیده خود از جان و مال بگذرد -این کار- حاکى از آن است که ایمان وى به هدف, در درجه بسیار بالا است.
 
قرآن مجـید این حـقیقت را در آیه اى منعـکس کرده و مى فـرماید:
 
(انما المومنون الذین آمنوا بـالله و رسوله ثم لم یرتابـوا و جاهدوا بإموالهم و إنفسهم فى سبیل الله اولئک هم
 
الصادقون)(حجرات: 15).
 

((افراد بـا ایمان کسانى هستند که خدا و پیامبـر او را بـاور نموده و در آن تـردید نمى کنند و بـا مال و جـان خود در راه خدا جهاد مى کنند آنان به راستى افراد با ایمان هستند)) .
 
پیامبر اسلام(ص)در سال دهم بـعثت حامى و مدافع خویش یعنى حضرت ابوطالب را از دست داده هنوز داغ عمو را بر دل داشت, حامى دیگر یعنى همسـر گرامى خـود را نیز از دسـت داد. از این جـهت مشرکان قریش تصمیم گرفتند به هر قیمتى شده, نداى توحید را در محیط شرک خاموش سازند و او را زندانى یا تبـعید و یا بـه قتـل بـرسانند.
 
خدا رسول گرامى را از نقشه قریش آگاه ساخت و وحى الهى به نحو زیر نازل شد:
 
(و اذ یمکر بک الذین کفروا لیثبـتوک إو یقتلوک إو یخرجوک و یمکرون و یمکـر الـلـه و الـلـه خـیر الـماکـرین)(انفـال: 30). ((بـه یاد آور هنگامى که کافران از در مکر وارد شده و تـصمیم گرفتند که تو را زندانى کنند و یا بـکشند و یا تـبـعید نمایند, آنان مکر مى ورزند خدا نیز مکر آنان را خنثـى مى سازد خـداوند از همه چاره جوتر است)) .
 
در میان این پیشنهادهاى سه گانه, نقشه قتل پیامبر تصویب گشت و قرار شد از هر قبـیله اى فردى انتـخـاب گردد و در نیمه شـب وارد خـانه پـیامبـر شـوند و او را قطعه قطعه کنند و خـون او در میان قبائل عرب پخش گردد تا خاندان هاشم را یاراى نبرد با قبـائل که در ریختن خون وى شرکت کرده اند, نباشد.
 
فرشته وحـى, پـیامبـر را از نقشـه قریش آگاه کرد او از شـیوه غافـل گیرى بـهره گرفـت و خـانه را تـرک نمود. ولى بـراى این که اطمینان افراد مسلح را نسبت به ماندن خود در خانه جلب کند, لازم دید که کسى در بستـر پـیامبـر بـخـوابـد و این شخـص فداکار جـز عـلى(ع)نبـود واز این نظر پـیامبـر رو بـه عـلى(ع)کرد و فرمود:
 
مشرکان قریش امشب نقشه قتل مرا کشیده اند و تـصمیم گرفتـه اند که به طور دسته جمعى به خانه من بریزند و مرا در میان بسترم بـکشند, از این جـهت از طرف خدا مإمورم که مکه را بـه سوى نقطه اى تـرک کنم, هم اکنون لازم است امشب در فراش من بخوابى و آن ((برد)) سبز را بـه خود بـپـیچى تـا آنان تـصور کنند که من هنوز در بـستـرم آرمیده ام و مرا تعقیب نکنند.
 
در چـنین شرائط وحى الهى دربـاره ستـایش ایمان على(ع)بـر قلب پـیامبـر فرود آمد, و ایمان و وفاى على را ستـود و فرمود:(و من الناس من یشرى نفسه ابتغإ مرضاه الله و الله رووف بـالعبـاد).
 
على(ع)از آغاز شب در بـستر پـیامبـر آرمید و چهل نفر تروریست اطراف خـانه را محـاصـره کـرده و از شـکـاف در بـه داخـل خـانه مى نگریسـتـند و وضـع خـانه را عـادى مى دیدند و گمان مى کردند که پیامبر(ص)در بـستر خود آرمیده است. همه آنان سراپا یک تن, حس و مراقبت بودند دلها بیدار و چشمها تیز و سینه ها پر از کینه بود.
 
و آنان وضع خانه را تحت نظر گرفته بـودند که جنبـش مورى از نظر آنان مخفى نبود.

یورش به خانه وحى

مإموران قریش که دسـت هاى آنان روى قبـضه شمشیر بـود, منتـظر فرمانى بـودند که بـه خـانه وحـى یورش بـبـرند. از شکاف در بـه خوابـگاه پیامبـر مى نگریسته اند و تصور مى کردند وى در بـستر خود آرمیده و روانداز سـبـز رنگى را بـه روى خـود افکنده اسـت, ولى نمى دانستند او على(ع)است که با قلبـى مطمئن و آرام در خوابـگاه پیامبر آرمیده است. 
فرمان یورش صـادر شـد مإموران بـا شـمشـیرهاى بـرهنه بـه طور دسته جمعى بـه خانه پیامبـر هجوم آوردند, و ناگهان دیدند که تیر آنان بـه سنگ خورده و پیامبـر مکه را ترک گفته است. و على(ع)در خوابـگاه او خـوابـیده است. و آیه یاد شده در آغاز در این سبـب فرود آمد.

 آیه مودت و دوستى اهل بیت علیهم السلام

(ذلک الذى یبشر الله عبـاده الذین آمنوا و عملوا الصالحات قل لا اسإلکم علیه إجرا الا الموده فى القربى و من یقترف حسنه نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور)(شورى: 23). 
((این همان چیزى است که خداوند بـندگانش را که ایمان آورده و عـمل صـالح را انجـام داده اند, بـه آن نوید مى دهد بـگو: من هیچ پـاداشى از شما دربـاره رسالتـم درخواست نمى کنم جز دوست داشتـن نزدیکانم و هرکس کار نیکى انجام دهد, بر نیکیش مى افزایم چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است)) .
 
مفسران عالیقدر و محدثـان اسلامى و همچنین شعرا و ادبـإ همگى اتفاق نظر دارند که این آیه درباره اهل بیت پیامبـر(ص)نازل شده است و امام شافعى(150 - 204) ایمان خود را به مضمون این آیه در قالب شعر ریخته و مى گوید:
 
یا اهل بیت رسول الله حبکم
 
فرض من الله فى القرآن انزله کفاکم من عظیم القدر انکم
 
من لم یصل علیکم لا صلاه له 1
 
(اى خاندان رسالت, دوستى شما ازواجبـاتـى است که خدا آن را در قرآن فروفرستاده است, در عظمت مقام شما این بس که هرکس در نماز بـر شما درود نفرستد, نماز اوصحیح نیست)) .
 
پیش از امام شافعى شاعر عصر امام صادق(ع)سفیان بن مصعب عبـدى کوفى در قصیده خود چنین مى گوید:
 
فولائکم فرض من الر
 
حمان فى القران انزله 2
 
ابـن حجـر در صواعق مى گوید: شیخ شمس الدین ابـن العربـى مضمون آیه را در قالب شـعر ریخـتـه و چـنین مى گوید:
 
رإیت ولائى آل طه فریضه
 
على رغم إهل البعد یورثنى القربى 3
 
فما طلب المبعوث إجرا على الهدى
 
بتبـلیغه الا الموده فى القربـى 4
 
((من دوستى اولادطه را واجب مى دانم برخلاف گمان گروهى که از آنان دورى مى جویند دوستـى آنان مایه نزدیکى به خدا است)) .
 
پیامبـر بـرانگیخته خدا بـراى کار خود اجر و پاداش نخواست جز مودت در قربى.
 
و همچـنین شعراى دیگر در قصاید خود مضمون آیه را در قالب شعر ریخته و از این طریق ولاى خود را بـه اهل بـیت علیهم السلام روشن ساخته اند.
 
ابـن صبـاغ در کتـاب فصول مهمه دو شعر یاد شده در زیر را نقل مى کند و در این دو شعر جایگاه آیات نازله درباره اهل بیت علیهم السلام وارد شده است:
 
هم العروه الوثقى لمعتصم بها
 
مناقبهم جإت بوحى و انزال
 
مناقب فى شورى و سوره هل إتى
 
و فى سوره الاحزاب یعرفها التـالى 5
 
آنان دستـگیره هاى محـکم و استوارى هستـند بـراى کسى که بـه آن چنگ بـزند و فضائل آنان ازطریق وحى و قرآن به ثبوت رسیده است.
 
فضائل آنان در سوره هاى سه گانه است:
 
الف)شورى: مقصود همین آیه مورد بحث است.
 
ب)هل إتى: آیاتى که مربوط بـه روزه گرفتن خاندان على و دادن افطار خود به فقیر که از آیه ((یوفون بالنذر)) شروع مى شود و در آیه 17 به پایان مى رسد.
 
ج)سـوره احـزاب: آیه ((انما یرید الله لیذهب عنکم الرجـس اهل البیت)) مى باشد.
 
ما به همین مقدار از اشعار بـسـنده مى کنیم و بـه تـفسـیر آیه مى پردازیم:
 
((قربى)) بر وزن ((زلفى)) و ((بشرى)) به معنى قرابت و نزدیکى است. اهل قربى یعنى اهل قرابت است 6.
 
بـنابـراین مقصود از اهل قربـى کسانى که بـا پـیامبـر پـیوند خویشاوندى دارند, نه خویشاوند هرکسى نسبت به خود, بـه گواه فعل متقدم یعنى ((لا اسإلکم)) . این فعل گواه بـر این است که مقصود از ((خویشاوندان)) , اقوام خود سوال کننده است و در آیات دیگرى که این کلمه وارد شده است, مقصود از آن پـیوند خـویشاوندى است. ممکن است گفتـه شود سـوره اى که در این آیه وارد شده اسـت, از سـوره هاى مکـى اسـت در آن روز هنوز عـلى(ع)بـا پـیامبـر گـرامى اسلام(ص)وصلت نکرده و فرزندى نداشت, ولى باید توجه نمود که سوره ((شورى)) هرچند در مکه نازل شده, اما این آیه بـه تصریح مفسران در مدینه نازل شده است.
 
بـرهان الدین بـقـاعـى در کتـاب ((نظم الدرر و تـناسـق الایات و السور)) مى نویسد:
 
سـوره شـورى مکى اسـت, مگر آیات شـماره 23 و 24 و 25 و 27 7.
 
البته مفسران دیگر نیز مانند نیشابورى در تفسیر خود مى گویند:
 
سـوره شـورى مکـى اسـت ولى این آیه در مدینه نازل شـده اسـت 8.
 
راه دور نرویم قرآن هایى که زیر نظر محققان دانشگاه ((الازهر)) چاپ شده است, بالاى سوره مى نویسند:
 
((سوره شورى مـکـیـه الایـات الا 23, 42, 25, 27 فـمـدنـیـه)) .
 
و این اختصاص به سوره شورى ندارد بلکه قسمت اعظم سوره هاى مکى آمیخته با مدنى یا بالعکس مى باشند.
 
و اما مدرک نزول این آیه در حـق خـاندان رسـالت کافى اسـت که مدارک یادشده در زیر را مراجعه بفرمائید 9.

پاسخ یک سوال

ممکن است گفته شود شعار تمام پیامبران شعار ((پاداش نخواهى)) است چنان که مى فرماید:(و ما إسإلکم علیه من إجر ان إجـرى الا على رب العالمین)(شعرإ: 109). 
((من در بـرابـر تبـلیغ رسالت خویش هیچ نوع پاداش نمى خواهم و اجر من با خداست)) .
 
اصولا یکى از نشانه هاى پیامبران این است که براى دعوت خود مزد و پاداش نمى طلـبـند و لـذا فـردى بـا ایمـان از همـین طریق بـه فرسـتـاده هاى مسـیح ایمان آورد, زیرا دید آنان در تـبـلیغ خـود خواهان پاداش نیستند و لذا رو به مردم کرد و گفت: (اتبعوا من لا یسإلکم و هم مهتدون)(یس: 21).
 
روى این اساس چگونه پیامبـر پاداشى بـه نام دوستى خاندان خود مى خواهد درحالى که خود او نیز مانند دیگر پیامبران این شعار را سر مى داد و مى فرمود:(قل لا إسـإلکم علیه إجـرا ان هو الا ذکرى للعالمین)(انعام: 90).
 
پـاسخ اجـر, پـاداشى است که سود و نفع آن بـه درخـواست کننده برگردد و پیامبر از روز نخست بـه این نوع پاداشها پشت پا زده و هرگز بـراى خود پـاداش نطلبـیده, و اصولا مردان الهى بـاید چنین باشـند, یعنى صادقانه و بـدون چـشـم داشـت بـه هدایتـگرى جـامعه بپردازد.
 
درخواست دوستـى خـاندانش چـیزى نیست که سود آن عائد پـیامبـر گردد, بلکه خودمردم از آن منتفع مى شوند, زیرا دوست داشتن گروهى که جانشین پـیامبـر و بـازگو کنندگان احکام الهى و مربـى جامعه اسلامى مى باشند, ما بـه آگاهى انسان از حقیقت دین و گرایش انسان به فضائل و مناقب است, و در حـقیقت خـود انسـان از این دوسـتـى منتفع مى گردد.
 
مضمون آیه شبیه گفتار پزشکى است که بـیمارى را بـه طور رایگان معالجه کند و نسخه بلند و بالائى بـنویسد و اظهار دارد که من از تو چیزى نمى خواهم جز این که به این نسخه عمل کنى.
 
این پزشک بـه ظاهر مزد و پاداش خواسته, ولى در بـاطن چیزى جز خـیرخـواهى طرف نخـواسـتـه اسـت و لذا در آیه دیگـر مى فـرماید:
 
(قل ما سإلتـکم من إجـر فهو لکم)(سـبـإ: 47) ((پـاداشى که خواستم به نفع خود شماست)) .
 
در آیه سوم پاداش خود را راه جوئى افراد مومن به سوى خدا قرار داده است. چـنان که مى فرماید:(ما إسإلکم علیه من إجـر الا من شإ إن یتخذ الى ربه سبیلا)(فرقان: 57).
 
((من از شما اجـرى نمى خواهم مگر کسى را که بـه سوى پـروردگار خود راهى اتخاذ کند یعنى به شریعت من عمل نماید)) .
 
در هر حـال هر سه آیه که پـیرامون مزد رسالت پـیامبـر(ص)وارد شده, بر یک معنى منطبق مى باشند و آن عمل به متن شریعت است گاهى این مطلب بـه طور مستـقیم درخـواست شده و گاهى از طریق درخـواست مودت اهل بـیت علیهم السلام که سبـب مى شود انسان ظاهرا و بـاطنا شبیه آنان گردد و در نتیجه به شریعت عمل کنند.

پاسخ به سوال دیگر

ممکن است گفته شود که مقصود دوستى و مودت مسلمانان به یکدیگر است یعنى مسـلمانان همدیگر را دوسـت بـدارند و طبـرسـى نیز این احتمال را ذکر کرده است این که فرموده است: 
((لا إسإلکم فى تبلیغ الرساله إجرا الا التـودد و التـحابـب فیما یقرب الى الله تعالى)) .
 
((من در تبلیغ رسالت از شما اجرى نمى خواهم جز این که به چیزى که انسان را به خدا نزدیک کند, دست محبت و مودت بهم بـدهید)) .
 
پاسخ: تـفسیر مودت در آیه بـه دوستـى یکدیگر صحیح نیست, زیرا دوست داشتن یکدیگر هرچند یک اصل اسلامى است, ولى بـه حکم این که استـثنإ, پـس از جمله: (قل لا إسإلکم)وارد شده است, بـاید که مقصود قربـاى همان سـوال کننده بـاشـد و اگر مقصود این بـود که مسلمانان همدیگر را دوست بـدارند, دیگر لزومى نداشت این تعبـیر را به کار بـبـرد کافى بـود که بـفرماید:(و المومنون والمومنات بعضهم اولیإ بعض)(توبه: 71).
 
خلاصه; پـیرامون آیه بـرخى از پـیش داوران اشکالات غیر صحیحى را مطرح کرده اند که بـا دقت مختـصرى پـاسخ همه روشن مى گردد. ما در اینجا دامن سخن را درباره بـحث امامت بـه پایان مى رسانیم, امید است خدا این خدمت ناچیز را از ما بپذیرد.

پى نوشت :


1) صواعق ابن حجر: ص 87
2) الغدیر: ج1, ص 275
3) صواعق ابن حجر: ص 101
4) صواعق ابـن حجر: ص 101
5) فصول مهمه: ص 14
6) کشاف: ج3,ص 181
7) تاریخ قرآن: زنجانى, ص 58
8) تفسیر نیشابورى, ج3, ص 312
9) ذخائر عقبـى: 25 - کشاف: 3 / 81 - تفسیر نیشابـورى: ج3, ص 312 - مطالب السوول: 8 - تـفسـیر فخـر رازى: 7 / 655 - تـفسـیر ابـوحیان: 7 / 516 - تفسیر نسفى در حاشیه تفسیر خازن: 4 / 99 - مجـمع الزواید, تـإلیف هیثـمى: 9 / 168 - الفـصـول المهمه: 12 - کفایه گنجـى: 13, زرقانى در شرح مواهب: 7 / 3 و 921 - صواعق: ص 101 و 135 - نـورالابـصـار: ص 102- اسـعـاف الـراغـبـین: ص 105.