پیامد رحلت پیامبر از زبان حضرت فاطمه سلام الله علیها و شهادت امام حسن علیه السلام

امام حسن علیه السلام

آن حضرت در خطبه فدکیه  و خطبه‏اى که بعدا در جمع زنان مدینه که به عیادت ایشان آمده بودند  ایراد فرموده‏اند، پیامدهاى رحلت پیامبر را بیان مى‏کنند از جمله آنها عبارتند از:

1. ایجاد ضعف و سستى در میان مردم .

استومع وهنه « یا وهیه.‏»

حضرت در خطبه‏اى که در حضور زنان مدینه که به عیادت ایشان آمده بودند نیز این امر را تذکر دادند و با تاسف فرمودند:

« فقبحا لفلول الحد واللعب بعد الجد و قرع الصفاة ؛ چه زشت است ‏سستى و بازیچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش و کوشش .»

2. تفرقه و اختلاف به وجود آمد .

«استنهر فتقه وانفتق رتقه  ؛ تشتت و پراکندگى گسترش یافت . و وحدت و همدلى از هم گسست.»

استنهر از نهر به معناى وسعت و زیادى است، فتق به معناى جدایى و پاره پاره شدن است. انفتق از انفتاق یعنى شکافتن و رتق هم به معناى همبستگى و اتحاد است .

در قرآن کریم نیز آمده است که: «ان السموات والارض کانتا رتقا ففتقناهما  ؛ (آیا کافران ندیدند) که آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم .»

3. امید و آرزوهاى مسلمانان به ناامیدى تبدیل شد.

آنان که به پیامبر اکرم (ص) و احکام عالیه اسلام ناب حضرتش دلخوش کرده بودند از نعمت دین الهى و حکومت اسلامى بهره ‏مند گشته بودند. اکنون با دیدن حوادث بعد از آن حضرت مایوس شده و امیدشان به یاس مبدل گشت .

« واکدت الامال‏.»

4 . به حریم پیامبر بى ‏حرمتى شد .

« اضیع الحریم و ازیلت الحرمة عند مماته ؛ هنوز جسد مبارک پیامبر بر زمین است. در اجتماع سقیفه بدون نظرخواهى از خاندان پیامبر به تعیین جانشین براى آن حضرت مى‏پردازند. و حق اهل بیت‏ حضرتش را ضایع مى‏کنند .

چنانکه حضرت على(ع) مى‏فرماید:" فوالله ما کان یلقى فى روعى، ولا یخطر ببالى ان العرب تزعج هذا الامر من بعده (ص) عن اهل بیته ولا انهم منحوه عنی من بعده"  ؛ به خدا سوگند نه در فکرم مى‏گذشت و نه در خاطرم مى‏آمد که عرب خلافت را پس از رسول خدا از اهل بیت او بگرداند. یا مرا پس از وى از عهده دار شدن حکومت‏ باز دارند.»

و حتى در لحظات واپسین عمر حضرت و هنگام رحلت ایشان، هنگامى که قلم و لوحى طلب فرمودند به آن حضرت بى‏ حرمتى کردند و نداى " فانه یهجر" سر دادند.

و مدتى هم از رحلت ‏حضرت نگذشت که به در خانه تنها یادگارش آمدند و چه بى ‏حرمتی ها که نکردند. چنانکه حضرت زهرا فرمود: یا ابتاه یا رسول الله هکذا کان یفعل بحبیبتک وابنتک ...

یا ابتاه یا رسول الله ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب وابن ابى قحافة  ؛ بابا اى رسول خدا پس از تو از دست زاده خطاب و زاده ابى قحافه چه بر سر ما آمد.

5 . خط نفاق و دورویى آشکار شد .

« ظهر فیکم حسکة النفاق.‏»

حضرت در جاى دیگرى از همین خطبه، با کنایه زیبایى به این نفاق افکنى پرداخته است و فرموده است:

« تشربون حسوا فى ارتغاء و تمشون لاهله و ولده فى الخمر والضراء و نصبر منکم على مثل حز المدى، و وخز السنان فى الحبشاء  ؛  شیر را اندک اندک با آب ممزوج نمودید و به بهانه این که آب مى‏نوشید، شیر را خوردید. کنایه از نفاق است که تظاهر به عملى مى‏شود که در واقع خلاف آن است  و براى نابودى اهل بیت او در پشت تپه‏ها و درختان کمین کردید . و ما بر این رفتار شما که مانند بریدن کارد و فرو بردن نیزه در شکم، دردآور و کشنده است صبر مى‏کنیم .»

6 . دین و معنویت کم رنگ شد .

« و سمل جلباب الدین.‏»

«جلباب‏» چادر یا عبایى که بدن انسان را مى‏پوشاند، حضرت زهرا (س) تعبیر به جلباب دین فرموده . چون دین نیز تمام زوایاى زندگى فردى و اجتماعى انسان را در بر مى‏گیرد، همانگونه که چادر و عباء تمام بدن انسان را در بر مى‏گیرد.

و در عبارتى دیگر فرموده‏اند: «... اطفاء انوار الدین الجلى و اهمال سنن النبى الصفى  ؛ به خاموش کردن انوار درخشان دین و بى‏اهمیت کردن و مهمل گذاردن سنت‏هاى پیامبر برگزیده خدا همت گماردید.»

7 . مردم دچار بى‏تفاوتى شدند .

حضرت خطاب به انصار که با جان و مال پیامبر را کمک کرده بودند چنین فرمودند:

« یا معاشر الفتیة و اعضاء الملة، و حضنة الاسلام ما هذه الغمیزة فی حقی و السنة عن ظلامتى  ؛ اى گروه جوانمرد، اى بازوان ملت و یاوران اسلام، این غفلت و سستى و ضعف شما در حق من و تغافل و بى‏تفاوتى و خواب آلودگى درمورد دادخواهى من، چیست؟»

8 . مردم پیمان شکنى کردند .

فرمودند:« فانى حرتم بعد البیان و اسررتم بعد الاعلان و نکصتم بعد الاقدام ؛ پس چرا بعد از بیان حق حیران و سرگردانید، و بعد از آشکار کردن عقیده پنهان کارى مى‏کنید و بعد از آن پیشگامى و روى آوردن به عقب برگشته پشت نموده‏اید.»

حضرت زهرا سلام الله علیها، در این فراز به حادثه غدیر اشاره مى‏کند که پیامبر اکرم (ص) آن را براى مردم بیان فرمود و به آنها اعلام کرد و آنان نیز با على (ع) بیعت کردند . اما اکنون بیعت‏ خود را شکستند .

9 . مردم دچار وسوسه‏هاى شیطانى شدند .

« تستجیبون لهتاف الشیطان الغوى ؛ به شیطان گمراه کننده پاسخ مثبت دادید.»

و در جاى دیگر از خطبه فرموده‏اند:« اطلع الشیطان راسه من مغزره هاتفا بکم فالفاکم لدعوته مستجیبین ؛ شیطان سر خود را از مخفی گاه به در آورد. شما را فراخواند، دید که پاسخگوى دعوت باطل او هستید... .»

«مغزر» یعنى مخفى گاه . در اینجا شیطان به سنگ پشت و خارپشت تشبیه شده است. چون آن هم وقتى دشمن را مى‏بیند، سرش را در لاک خود فرو مى‏برد. اما وقتى که محیط را بدون خطر احساس کرد، سر خود را بیرون مى‏آورد. شیطان نیز تا وقتى که پیامبراکرم (ص) زنده بودند، سرش را در لاک خود فرو برده بود و جرات نمى‏کرد خود را نشان دهد . ولى بعد از آن سرش را بیرون آورد و به تحریک مردم پرداخت.

10. شتاب در شنیدن حرف هاى بیهوده و بی ‏اساس .

« معاشرالناس المسرعة الى قیل الباطل المغضیة على الفعل القبیح الخاسر  ؛ اى گروه مردم که به سوى شنیدن حرف هاى بیهوده شتاب مى‏کنید، و کردار زشت زیانبار را نادیده می‏گیرید.»

11. نطفه مظاهر فساد روئیدن گرفت .

در پایان خطبه عیادت خطاب به زنان مهاجر و انصار فرمود:

« اما لعمری لقد لقحت فنظرة ریثما تنتج ثم احتلبوا مل‏ء القعب دما عبیطا و ذعافا مبیدا ؛ به جان خودم سوگند نطفه فساد بسته شد، باید انتظار کشید تا کى مرض فساد پیکر جامعه اسلامى را از پاى درآورد که پس از این از پستان شتر به جاى شیر خون بدوشید و زهرى که به سرعت هلاک کننده است .

12. فرصت طلبان به سر کار آمدند .

حضرت سلام الله علیها در فرازهایى از خطبه فدکیه به گروه هاى فرصت طلب که منتظر بودند تا بعد از رحلت پیامبر از موقعیت ‏بهره برند پرداخته است . و ویژگى‏هاى آنها را نیز بیان فرموده است .

شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

دوره های زندگی امام حسن علیه السلام

امام حسن مجتبی علیه السلام در شب نیمه رمضان سال سوم هجری در مدینه چشم به جهان گشود و حدود هفت سال از دوران زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم را درک کرد و پس از آن حضرت حدود سی سال با پدر بزرگوارشان علی بن ابی طالب علیه السلام ملازمت داشت. بعد از شهادت امیرالمؤمنان علیه السلام به مدت ده سال عهده دار مقام امامت بودند و در 28 صفر سال پنجاه هجری در سن 47 سالگی به دستور معاویه بن ابی سفیان و به دست جعده دختر اَشْعَثِ بنِ قِیس مسموم شد و بر اثر همان زهر به شهادت رسید.

چگونگی شهادت امام حسن علیه السلام

حکومت اموی پس از تحمیل صلح بر امام حسن علیه السلام گرچه به بسیاری از اهداف خود رسیده بود، ولی هم چنان وجود امام حسن علیه السلام مانع از به اجرا درآوردن برخی از نیّات پلید آنان بود. از جمله اهدافی که معاویه دنبال می کرد تعیین جانشین برای خود بود. وی از اجرای این تصمیم که برخلاف مفاد صلح نامه او با امام حسن علیه السلام بود وحشت داشت و می دانست که اگر در زمان حیات آن حضرت به چنین کاری دست بزند، بدون شک با مخالفت شدید حسن بن علی علیه السلام روبه رو خواهد شد. بر این اساس تصمیم گرفت از هر راه ممکن امام علیه السلام را به شهادت برساند. پس از بررسی های زیاد جعده همسر امام حسن علیه السلام را مناسب ترین فرد برای تحقق بخشیدن به این هدف پلید دید. آن گاه به صورت محرمانه و با ارسال صدهزار درهم به جعده، به او قول داد که اگر امام حسن علیه السلام را به شهادت برساند او را به همسری یزید درخواهد آورد. بدین وسیله جعده آن حضرت را با ریختن زهر در آب آشامیدنی مسموم کرد و طولی نکشید بر اثر آن، امام حسن علیه السلام به شهادت رسید.

وصیت امام حسن علیه السلام

چون امام حسن علیه السلام را مسموم کردند و حال او دگرگون شد برادرشان امام حسین علیه السلام به بالین آن حضرت حاضر شدند. وقتی جویای احوال او گشتند امام حسن علیه السلام فرمودند: «خود را در اوّلین روز از روزهای آخرت و آخرین روز از روزهای دنیا می بینم». در ادامه، این گونه وصیت فرمودند: «گواهی می دهم به وحدانیت خدا و این که برای او شریکی نیست و تنها او سزاوار پرستش است. هرکه اطاعت او را در پیش گیرد رستگار می شود و هرکه نافرمانی اش کند گم راه می گردد و کسی که از گناهان و تقصیراتش به نزد او توبه کند هدایت می شود. ای حسین،جنازه مرا در کنار جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم دفن کن به شرط آن که کسی مانع این کار نباشد. اگر تو را از این کار باز داشتند مبادا بر آن پافشاری کنی؛ چون راضی نیستم به خاطر این کار قطره ای خون به زمین ریخته شود».





برچسب ها : رحلت حضرت رسول الله صلواة الله علیه و آله  , شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام  , حضرت زهرا سلام الله علیها  ,