تاریخچه مسجد مقدس جمکران

قرآن مجید وبلاگ قرآنی


  آن چه مسلم است، این است که این مسجد، بیش از یک هزار سال پیش به فرمان حضرت بقیة الله، ارواحنا فداه،
در بیدارى، نه در خواب تأسیس گردید و در طول قرون و اعصار،
پناهگاه شیعیان و پایگاه منتظران و تجلّیگاه حضرت صاحب الزمان (علیه السلام)  بوده است.
 علامه بزرگوار، میرزا حسین نورى، (متوفاى 1320 هجری) در کتاب ارزشمند نجم الثاقب که به فرمان میرزاى بزرگ،
آن را تألیف کرد و میرزاى شیرازى، در تقریظ خود، از آن ستایش فراوان کرد و نوشت:
«براى تصحیح عقیده خود، به این کتاب مراجعه کنند تا از لمعانِ انوار هدایتاش، به سر منزل یقین و ایمان برسند»  
تاریخچه تأسیس مسجد مقدس جمکران را به شرح زیر آورده است:

 شیخ فاضل، حسن بن محمد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، در کتاب تاریخ قم از کتاب مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین ـ از تألیفات شیخ صدوق ـ بناى مسجد جمکران را به این عبارت نقل کرده است:


 

شیخ عفیف صالح حسن بن مثله جمکرانی  می گوید:

 شب سه شنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان 393 هجری،   در سراى خود خفته بودم که جماعتى به درِ سراى من آمدند. نصفى از شب گذشته بود. مرا بیدار کردند و گفتند: «برخیز و امر امام محمد مهدى صاحب الزمان  ، صلوات الله علیه را اجابت کن که ترا مىخواند».
 حسن بن مثله مىگوید: «من، برخاستم و آماده شدم» چون به در سراى رسیدم، جماعتى از بزرگان را دیدم. سلام کردم. جواب دادند و خوشآمد گفتند و مرا به آن جایگاه که اکنون مسجد (مقدس جمکران) است، آوردند».


وبلاگ قرآن مجید

 چون نیک نگاه کردم، دیدم تختى نهاده و فرشى نیکو بر آن تخت گسترده و بالشهاى نیکو نهاده و جوانى سى ساله، بر روى تخت، بر چهار بالش، تکیه کرده، پیر مردى در مقابل او نشسته، کتابى در دست گرفته، بر آن جوان مىخواند.
 بیش از شصت مرد که برخى جامه سفید و برخى جامه سبز بر تن داشتند، برگرد او روى زمین نماز مىخواندند.
 آن پیر مرد که حضرت خضر (علی نبینا و آله و علیه السلام) بود، مرا نشاند و حضرت امام  (علیه السلام) مرا به اسم خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم   بگو: «تو، چند سال است که این زمین را عمارت مىکنى و ما خراب مىکنیم. پنج سال زراعت کردى و امسال دیگر باره شروع کردی، عمارت میکنی، رخصت نیست که تو دیگر در این زمین زراعت کنی، باید هرچه از این زمین منفعت بردهای، برگردانی تا در این موضع مسجد بنا کنند».
 به حسن بن مسلم بگو: «این جا، زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمینهای دیگر برگزیده و شریف کرده است، تو آن را گرفته به زمین خود ملحق کردهای! خداوند، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبّه نشدهای! اگراز این کار بر حذر نشوی، نقمت خداوند، از ناحیهای که گمان نمیبری بر تو فرو میریزد».
 حسن بن مثله عرض کرد: «سیّد و مولای من! مرا در این باره، نشانی لازم است؛ زیرا مردم سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمیپذیرند».
 امام (علیه السلام) فرمود: «تو برو رسالت خود را انجام بده، ما در این جا علامتی میگذاریم که گواه گفتار تو باشد. برو به نزد سیّد ابوالحسن، و بگو تا برخیزد و بیاید و آن مرد را بیاورد و منفعت چند ساله را از او بگیرد و به دیگران دهد تا بنای مسجد بنهند، و باقی وجوه را از رهق   به ناحیة اردهال که ملک ما است، بیاورد، و مسجد را تمام کند، و نصفِ رهق را بر این مسجد وقف کردیم که هر ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد کنند.
 مردم را بگو تا به این موضع رغبت کنند و عزیز بدارند و چهار رکعت نماز در این جا بگذارند: دو رکعت تحیّت مسجد، در هر رکعتی، یک بار «سورة حمد» و هفت بار سورة «قل هو الله احد» (بخوانند) و تسبیح رکوع و سجود را، هفت بار بگویند.
 و دو رکعت نماز صاحب الزمان بگذارند، بر این نسق که در (هنگام خواندن سورة)حمد چون به «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» برسند، آن را صد بار بگویند، و بعد از آن، فاتحه را تا آخر بخوانند. رکعت دوم را نیز به همین طریق انجام دهند. تسبیح رکوع و سجود را نیز هفت بار بگویند. هنگامی که نماز تمام شد، تهلیل (یعنی، لا إله الاّ الله)   بگویند و تسبیح فاطمة زهرا(علیها السلام)  را بگویند. آن گاه سر بر سجده نهاده، صد بار صلوات بر پیغمبر و آلاش، صلوات الله علیهم، بفرستند».
 و این نقل، از لفظ مبارک امام (علیه السلام)  است که فرمود:
 «فَمَنْ صلاّهما، فکأنّما صلّی فی البیت العتیق».
 هرکس، این دو رکعت (یا این دو نماز) را بخواند، گویی در خانة کعبه آن را خوانده است.
 حسن بن مثله میگوید: «در دل خود گفتم که تو این جا را یک زمین عادی خیال میکنی، این جا مسجد حضرت صاحب الزمان (علیه السلام)  است».
 پس آن حضرت به من اشاره کردند که برو!
 چون مقداری راه پیمودم، بار دیگر مرا صدا کردند و فرمودند: «در گلّة جعفر کاشانی چوپانـ بُزی است، باید آن بز را بخری. اگر مردم پولاش را دادند، با پول آن خریداری کن، و گرنه پولاش را خودت پرداخت کن. فردا شب آن بُز را بیاور و در این موضع ذبح کن. آن گاه روز چهارشنبه   هجدهم ماه مبارک رمضان، گوشت آن بُز را بر بیماران و کسانی که مرض صعب العلاج دارند، انفاق کن که حق تعالی همه را شفا دهد.
 آن بُز، ابلق است. موهای بسیار دارد. هفت نشان سفید و سیاه، هر یکی به اندازة یک درهم، در دو طرف آن است که سه نشان در یک طرف و چهار نشان در طرف دیگر آن است».
 آن گاه به راه افتادم. یک بار دیگر مرا فرا خواند و فرمود: «هفت روز یا هفتاد روز ما در اینجاییم. 
 حسن بن مثله میگوید: «من، به خانه رفتم و همة شب را در اندیشه بودم تا صبح طلوع کرد. نماز صبح خواندم و به نزد علی منذر رفتم و آن داستان را با او در میان نهادم.
 همراه علی منذر، به جایگاه دیشب رفتیم. پس او گفت: «به خدا سوگند که نشان و علامتی که امام (علیه السلام)  فرموده بود، این جا نهاده است و آن، این که حدود مسجد، با میخها و زنجیرها مشخص شده است».
 آن گاه به نزد سیّد ابوالحسن الرضا رفتیم. چون به سرای وی رسیدیم غلامان و خادمان ایشان گفتند:
 «شما از جمکران هستید؟» گفتیم: «آری». پس گفتند: «از اول بامداد، سید ابوالحسن در انتظار شما است».
 پس وارد شدم و سلام گفتم. جواب نیکو داد و بسیار احترام کرد و مرا در جای نیکو نشانید. پیش از آن که من سخن بگویم، او سخن آغاز کرد و گفت: «ای حسن بن مثله! من خوابیده بودم. شخصی در عالم رؤیا به من گفت:
 «شخصی به نام حسن بن مثله، بامدادان از جمکران پیش تو خواهد آمد، آن چه بگوید اعتماد کن وگفتارش را تصدیق کن که سخن او، سخن ما است. هرگز، سخن او را ردّ نکن». از خواب بیدار شدم و تا این ساعت در انتظار تو بودم.
 حسن بن مثله، داستان را مشروحاً برای او نقل کرد. سید ابوالحسن، دستور داد بر اسبها زین نهادند. سوار شدند. به سوی دِه (جمکران) رهسپار گردیدند.
 چون به نزدیک دِه رسیدند، جعفر شبان را دیدند که گلهاش را در کنار راه به چرا آورده بود. حسن بن مثله، به میان گله رفت آن بز که از پشت سر گله من آمد، به سویش دوید. حسن بن مثله، آن بُز را گرفت و خواست پولش را پرداخت کند که جعفر گفت: «به خدا سوگند! تا به امروز، من این بز را ندیده بودم و هرگز در گلة من نبود، جز امروز که در میان گله، آن را دیدم و هرچند خواستم که آن رابگیرم، میسّر نشد».
 پس آن بُز را به جایگاه آوردند و در آن جا سر بریدند.
 سید ابوالحسن الرضا به آن محل معهود آمد و حسن بن مسلم را احضار کرد و منافع زمین را از او گرفت.
 آن گاه وجوه رهق را نیز از اهالی آن جا گرفتند و به ساختمان مسجد پرداختند و سقف مسجد را با چوب پوشانیدند.
 سید ابوالحسن الرضا، زنجیرها و میخها را به قم آورد و در خانة خود نگهداری کرد. هر بیماری صعب العلاجی که خود را به این زنجیرها میمالید، در حال، شفا مییافت.
 ابوالحسن الرضا وفات کرد و در محلة موسویان (خیابان آذر فعلی) مدفون شد، یکی از فرزنداناش بیمار گردید. داخل اطاق شده سر صندوق را برداشت زنجیرها و میخها را نیافت».

 منبع شناسی مسجد جمکران

 

قرآن کریم


 منابع تأسیس مسجد مقدس جمکران به فرمان حضرت صاحب الزمان، ارواحنا فداه بر اساس تسلسل زمانی، به شرح زیر است:


 1. نخستین کسی که این مطالب را در کتاب خود آورده، ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه، مشهور به شیخ صدوق (متوفای 381هجری) است. ایشان، مشروح آن را در کتاب مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین درج کرده است.
 باتوجه به این که تأسیس این مسجد در عصر شیخ صدوق ؛  واقع شده، و ایشان در قم زندگی میکرد، طبعاً همة جزئیات آن را بدون واسطه از حسن بن مثله، و سیّد ابوالحسن الرضا و دیگر شاهدان عینی، شنیده و نقل کرده است.
 کتاب مونس الحزین، همانند دهها اثر گران بهای دیگر شیخ صدوق، در طول زمان، از بین رفته و به دست ما نرسیده است.

 2. حسن بن محمد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، صاحب کتاب گران سنگ تاریخ قم، شرح آن واقعه را از کتاب شیخ صدوق نقل کرده است.
 کتاب تاریخ قم در عصر شیخ صدوق، به سال 378 هجری، در بیست باب به رشتة تحریر درآمده است.


 3. حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی، به سال 865 هجری آن را به فارسی ترجمه کرده است. 

 4. متن عربی کتاب، به دست مولی محمد باقر مجلسی، (متوفای 1110 هجری) نرسیده، ولی ترجمة فارسی آن به دست ایشان رسیده   و احادیث مربوط به قم را در جلد «السماء و العالم» از آن روایت کرده است. 

 5. سید نعمت الله جزائری، صاحب انوار نعمانیه (متوفای 1112هجری) ترجمة فارسی آن را دیده و داستان تأسیس مسجد مقدس جمکران را با خط خود، از آن استنساخ کرده است. 

 6. شاگرد فرزانة علامه مجلسی، میرزا عبدالله افندی، (متوفای 1130هجری) نسخهای از ترجمة فارسی آن را در بیست باب، در قم مشاهده کرده و گزارش آن را در تألیف گران بهای خود آورده و تصریح کرده که این ترجمه، به سال 865 هجری، به دستور خواجه فخرالدین ابراهیم، انجام یافته است. 

 7. سید امیر محمد اشرف، معاصر و شاگرد علامه مجلسی، صاحب کتاب فضائل السادات (متوفای 1145هجری) متن عربی آن را دیده و از آن نقل کرده است. 

 8. سید محمد بن محمد هاشم رضوی قمی، به سال 1179 هجری، بنا به خواهش محمد صالح معلم قمی، کتابی در این رابطه تألیف کرده و آن را خلاصة البلدان نام نهاده است. این کتاب، احادیث مربوط به شرافت قم و تاریخچة تأسیس مسجد مقدس جمکران رادر بر دارد. 

 9. شایستة تأمل است که آقا محمد علی کرمانشاهی، فرزند وحید بهبهانی، (متوفای 1216 هجری) به متن عربی تاریخ قم دست رسی داشته و در حاشیة خود بر کتاب نقد الرجال تفرشی، شرح حال «حسن بن مثله» و خلاصة داستان تأسیس مسجد مقدس جمکران را به نقل از متن عربی آن آورده است. 

 10. محقق و متتبع بینظیر، میرزا حسین نوری، موفای 1320هجری، پس از جست و جوی فراوان، به هشت باب از ترجمة تاریخ قم دست یافته (جنة المأوی، ص 47 و بحار، ج 53، ص 234) و مشروح داستان تأسیس مسجد مقدس جمکران را از ترجمة تاریخ قم، از روی دست خط سید نعمت الله جزائری، در آثار ارزشمند خود آورده است:

 1. جنة المأوی، چاپ بیروت، دار المحجة البیضاء، 1412هجری، ص 42 ـ 46.
 2. همان، به پیوست، بحار الانوار، چاپ بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403 هجری، ج 53، ص 230 ـ 234.
 3. نجم ثاقب، چاپ تهران، علمیة اسلامیه، بیتا، ص 212 ـ 215.
 4. کلمة طیبه، چاپ سنگی، بمبئی، 1303 هجری، ص 337.
 5. مستدرک الوسائل، چاپ قم، مؤسسة آل البیت : ، 1407 هجری، ج 3، ص 432 و 447.

 11. شیخ محمد علی کچویی قمی (متوفای 1335هجری) مشروح آن را از کتابهای خلاصة البلدان، نجم ثاقب، کلمة طیّبه، در کتاب ارزشمند أنوار المشعشعین، چاپ قم، کتابخانة آیة الله مرعشی، 1423 هجری، ج اول، ص 441 ـ 449 (چاپ سنگی 1327 هجری، جلد اول، ص 184 ـ 189)، نقل کرده است.

 12. حاج شیخ علی یزدی حائری (متوفای 1333هجری) مشروح آن را در کتاب الزام الناصب، چاپ بیروت، مؤسسة اعلمی، 1397 هجری، جلد دوم، ص 58 ـ 62، به نقل از محدث نوری، از ترجمه تاریخ قم آورده است.

 13. همة کسانی که بعد از محدث نوری دربارة تاریخ قم کتاب نوشتهاند، مشروح داستان تأسیس مسجد مقدس جمکران را از ایشان نقل کردهاند. شیخ محمد حسن ناصر الشریعه، متوفای 1380 هجری، در تاریخ قم، چاپ قم، مؤسسة مطبوعاتی دار العلم 1342 شمسی، ص 147 ـ 156، یکی از آن افراد است.

 14. همة علمای معاصر که در این رابطه کتاب نوشتهاند، همانند علامة معاصر آیة الله حاج شیخ محمد غروی، در کتاب گران سنگ المختار من کلمات الامام المهدی 7 ، چاپ قم، 1414 هجری، جلد یکم، ص 440 ـ 448، نیز به این واقعه اشاره کرده است.

 15. در این اواخر، در کتابهای مستقل و مستندی ـ مانند موارد زیر ـ به شرح و بسط داستان تأسیس مسجد مقدس جمکران پرداخته شده است:

 1. تاریخ بنای مسجد جمکران
 2. تاریخ مسجد مقدس جمکران
 3. تاریخچة بنای مسجد جمکران
 4. توجه امام زمان به مسجد جمکران
 5. توشة مسجد جمکران
 6. در بارگاه منتظر
 7. در حریم جمکران
 8. سیمای مسجد جمکران
 9. فیض حضور برای گمشدگان
 10. مباحثی چند دربارة مسجد جمکران
 11. مسجد مقدس جمکران
 12. مسجد جمکران المقدس
 13. مسجد صاحب الزمان
 14. معجزهای مسجد جمکران

 





برچسب ها : مسجد مقدس جمکران  , تاریخچه  , شیخ حسن جمکرانی  , جمکران  ,